پسرک نازنینم 15 اردیبهشت سالگرد ازدواج مامانی و بابایی هست.بابایی اردیبهشت سال 91 بلیط کیش گرفت و هر دومون سوپرایز شدیم سینا جان عزیزم انقد خوش گذشت که حد و حساب نداشت تو انقد ذوق میکردی و دوست داشتی دریا رو که بابایی هنوزم که یادش میاد میگه مسافرت فقط باید بریم کیش میگه بچم خیلی دوست داشت خوش به حالت که باباییت انقدر دوست داره عزیز دلم میخوایم با این کشتی بریم زیر آب ماهیا رو ببینیم آخ جوووووووووووووووووووووووووووووووووون وقتی ماهیا رو میدید انقدر ذوق میکردی که خنده ی همه رو درمی آوردی اینجا پارک دلفینها هست عزیز دلم اینجا سواحل نقره فام هست شما انقدر غرق آب بودی که نمیذاشتی ازت عکس بگیریم اینجا سواحا ز...